{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
دلتـنگـــــم … هــــــمـــین ! و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …
براى متعهد بودن مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه مهم اینه که یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…
چقدر لباس سیاه به تو مى آید … اگر میدانستم زودتر میمردم …
عشق، اگر عشق باشد… ناممکن ترین ها را امکان می بخشد تنها برکه ای ست که می توانی در آن غرق شوی و اما نفس بکشی!
وقتِ رفتنت آسمون بارید... و تو چقدر خوشحال بودی و من هم ... کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگت میشم...
پشت آن پنجره ی رو به افق، پشت دروازه ی تردید و خیال، لابه لای تن عریانی بید، لابه لای شاخ و برگ های خزان، من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!
رفتــه اي و مــنּ هــر روز، بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنـم کــه آهستــه و آرام گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد! به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم.... از حـــــــال مــیــروم...!
منم دلتنگ رویت دلم آید به سویت چه کردی با دل من که کرده آرزویت
اشک من جاری شد... جای تو خالی بود جـــــــــای تـــــــــو ... عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید شعر دلتنگی من سخت گریست
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
خیلی ها میگن دوری و دوستی، ولی من میگم سخته زنده بودن وقتی دوری و نیستی!
رفیق دلم را شکستی، عیبی ندارد . حداقل خورده هایش را جمع کن تا خدای نا کرده زخمی ات نکنند.
قیلون قلبم دیگه کام نمیده فکر کنم زغال دوریت تنباکوی دلمو سوزونده!!
این نیز بگذرد... اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی ما نگذرد...
به پایان میرسد این عشق... خیانت همچنان باقیست
اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمــــه که دل نمیشــــد،می شد مغــــــــز ! دلـــــه .. نمی فهمــــــه
دلتـنگـــــم … هــــــمـــین ! و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …
براى متعهد بودن مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه مهم اینه که یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…
چقدر لباس سیاه به تو مى آید … اگر میدانستم زودتر میمردم …
عشق، اگر عشق باشد… ناممکن ترین ها را امکان می بخشد تنها برکه ای ست که می توانی در آن غرق شوی و اما نفس بکشی!
وقتِ رفتنت آسمون بارید... و تو چقدر خوشحال بودی و من هم ... کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگت میشم...
پشت آن پنجره ی رو به افق، پشت دروازه ی تردید و خیال، لابه لای تن عریانی بید، لابه لای شاخ و برگ های خزان، من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!
رفتــه اي و مــنּ هــر روز، بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنـم کــه آهستــه و آرام گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد! به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم.... از حـــــــال مــیــروم...!
منم دلتنگ رویت دلم آید به سویت چه کردی با دل من که کرده آرزویت
اشک من جاری شد... جای تو خالی بود جـــــــــای تـــــــــو ... عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید شعر دلتنگی من سخت گریست
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
خیلی ها میگن دوری و دوستی، ولی من میگم سخته زنده بودن وقتی دوری و نیستی!
رفیق دلم را شکستی، عیبی ندارد . حداقل خورده هایش را جمع کن تا خدای نا کرده زخمی ات نکنند.
قیلون قلبم دیگه کام نمیده فکر کنم زغال دوریت تنباکوی دلمو سوزونده!!
این نیز بگذرد... اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی ما نگذرد...
به پایان میرسد این عشق... خیانت همچنان باقیست
اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمــــه که دل نمیشــــد،می شد مغــــــــز ! دلـــــه .. نمی فهمــــــه
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}